بررسی یک برساخته  در قلمرو نهضت نوین علمی 

برنامه گفتگو با دکتر احد فرامرز قراملکی ، جدا از همه ارزش های یک برنامه علمی و در باره علم و دانایی شرکت کننده و جامعیت علمی او در حوزه مورد پژوهشش ، گویای یک ویژگی مهم بوده که با بحث نهضت نوین علمی و جنبش شناختی و  بازخوانی  علوم انسانی مدرن و ارائه جانشین بومی توسعه علم بس ارزشمند است . گویی خود دکتر قراملکی‌یک‌الگوی فرایند تحولات ۴۶ ساله  درون انقلاب اسلامی است که  روند تسلط و شناخت به روند تولید نظرگاه  انتقادی وژایا و بومی و نو و درک ارتباط  متقابل علم و دین و نقش کاربردی و انتقادی علم در توسعه و.... را نشان می دهد .
برنامه گفتگو با دکتر احد فرامرز قراملکی ، جدا از همه ارزش های یک برنامه علمی و در باره علم و دانایی شرکت کننده و جامعیت علمی او در حوزه مورد پژوهشش ، گویای یک ویژگی مهم بوده که با بحث نهضت نوین علمی و جنبش شناختی و  بازخوانی  علوم انسانی مدرن و ارائه جانشین بومی توسعه علم بس ارزشمند است . گویی خود دکتر قراملکی‌یک‌الگوی فرایند تحولات ۴۶ ساله  درون انقلاب اسلامی است که  روند تسلط و شناخت به روند تولید نظرگاه  انتقادی وژایا و بومی و نو و درک ارتباط  متقابل علم و دین و نقش کاربردی و انتقادی علم در توسعه و.... را نشان می دهد .
کد خبر: ۱۵۰۱۹۸۰
نویسنده احمد میراحسان‌

بهتر است با گزارش جزییات بحث ، عملا این پارادایم  و برساخته و  الگو را‌معرفی  کنیم و در خدمت بحث ضرورت بازخوانی علوم انسانی و...قرارش دهیم 
☆☆☆☆☆

توجه به سیر و ساختار و ورود و خروج دکتر فراملکی ، می توان این بحث را با مسئله کلی تر نسبت علم و اسلام در وجوه گوناگون ارتباط شان یک الگو برای نحوه کار علمی در زمینه علم شناسی نو و درک رابطه آن با رویکرد دو سویه تاثیر علم و دین دانست . چیزی که در سطح احاطه فقهای مبرز در دین و ضمنا دارای پژوهش علم شناسی مدرن باید دنبال شود .  

بحث دارالعلم با شرکت یک استاد حوزه فلسفه اسلامی و منطق ، بر کانون سیر تحول علوم اسلامی و نسبتش با سیر تطور خود منطق چرخ می زد .
بحث این روند را طی کرد 
۱_  بازخوانی در وهله اول نیازمند تعریف آن دانش است . (منطق دانش ابزاری است برای برای ارتقای کیفیت تفکر و اثر بخشی فکر و سنجش خطاهای فکر ساماندهی شده )
این ضرورت نه همچون یک اطلاع تکرار کلیشه ای که هر دانش آموز منطق در  مراحل ابتدایی ان را می خواند و حفظ می کند بلکه در مقام پژوهشگری ، بیان مفاهیم چالشی بنیادین  را شامل می شود که از منطق ارسطویی تا منطق ریاضی و قضایای ناتمامیت گودل و همه تعاریف منطق جدید  مابعد را در بر می گیرد .
این شروع به معنای تمایز بحث های پراکنده با روش متکی به مراتب شناخت یک سوژه در فضای تحول اجتماعی آن است .
از همین رو تعریف با سیر تاریخی منطق در تجربه زیسته ما یعنی باصطلاح در متن تمدن اسلامی  می آمیزد و تبار شناسی می شود . از هنین رو معرف به ارتباط منطق در جهان اسلام با میراث یونانی و مواجه سقراط با سوفیست ها با اتکا به اصول   روش منطقی همچون مشتندات آغازین موجودیت منطق و تبار آن  اشاره می کند . این به ما می آموزد در گفتمان علمی ی علوم انسانی باید به تبارشناسی یک علم معین مثلا اقتصاد یا علم اخلاق یا جامعه شناسی و...‌‌ در مقام یک پژوهنده اشراف داشته باشیم . این شناخت فراتر از شناخت فردی به سطح آگاهی جامعه علمی در پروسه فعالیت علمی بستگی دارد و خود همچون دانش زمینه ای و بستر تولید علم مطرح است نه اطلاع دائره المعارفی .
اشاره به نظام منطقی ارسطو ، اقلیدس و رواقیون ، محصول رندگی فکر ایرانی با این سامان فکر طی قرون طولانی و از نظر فردی محصول تدبر دکتر قراملکی به مقیاس یک عمر کار علمی در قلمرو علم منطق است ، چنین امری است که به نمدن ایرانی /اسلامی موجود ، امکان تاسیس نظام پیشرفته تر منطقی دا می دهد . باید یقبن کرد که منطق ارسطویی پایان منطق نبوده است . هم عقل و هم تجربه تاریخی  اثبات می کند چنین است . تحول منطق تا به امروز و منطق جهان پسامدرن که بر معالطه های نو استوار است و منطق ریاضی و منطق برخاسته از دانش عدم حتمیت و حزمیت ارسزویی که اصول منطق ا سطویی را نفی می کند  ....همه و همه اثبات می کند بی نهایت امکان وجوه گوناگون نظام‌جدید منطقی وجود دارد و اگر ساختار تقلید و دانش میرامونی ساختار زدایی شود ، خلاقیت های بزرگی با ضوابط فکر منطقی مبی تواند پدیدار گردد . به هر حال نظام  های منطق یونانی از طریق زبان سریانی و عربی وارد جهان اسلام شد
این بخش از گفتگوی دارالعلم همانا الگوی تحلیل تاریخی تحولات علم را به ذهن متبادر می کند . استقبال فیلسوفان و متفکران ضد فلسفه از منطق در قرن هفتم و هشتم  نشان درخشش یک علم در تمدن مشهور به تمدن اسلامی است .سناخت و احاطه با این دوران تنها واجد حس افتخار علمی و هویت بخشی ملی نیست . این اساسا مقوله دیگری است بلکه پزوهش در این زمینه به معنای در جریان یک تطور قرار گرفتن و اندیشیدن به ان و در نتیجه ورزش فکر برای توانیابی تاسیس سیر نو در ان علم و در اینجا علم  منطق است .
این  زیست تاریخی منطق در به  اصطلاح تمدن اسلامی قرنها طول می کشد دوره ورود متطق ۹بخشی ارسطویی ، دوره شکل گیری منطق سینوی ۲ بخشی بر اساس تفکر نقادانه در خصوص تفکر ارسزویی ، دوره شکل گیری منطق تلفیقی .

پس این دوره ها، صرفا امور متولد شده در ف صت یک کتاب و آرای یک دانشمند منطق در قلمرو یک سخنرانی نیست بلکه حیات علمی یک ملت و تلاش های تاثیر گذار اندیشه دانشمندانی ایرانی و اسلامی را طی زمانی طولانی باز می گوید و میراث بسیار ارجمند و بزرگی است که نیروی عظیمی را از نظر توان یک بنای نوی یک  شخصیت فعال امروزین در خود دارد .

این زندگی سهم‌ پر ارزشی  و درس آموزی در علم منطق جهان‌ایفا کرده و چنین امری اصلا کم اهمیت نیست . به شرطی که تبدیل به امر دیروزی مرده نشود و تمروز بتواند سکوی جهش علمی باشد .‌از این نظر است که تلاش های عالمان علوم انسانی ما که دیروز  ما را به فردای  پیشتاز ما در  تحول علم می پیونداند .بس حیات بخش و عنیمتی بزرگ باید شمرده شود . این است که گفتگوی دارالعلم در سنجش نقاط قوت و ضعف تطور فرهتگ در تمدن  مصطلحا اسلامی ، فراتر از یک سنجشگری موردی است . و گویای بیداری آن نقد علمی هوشمندانه است که پایه تحول عالی تر و تولیدگر فکر ایرانی و دانشمندان مسلمان را تحکیم می بخشد .

نتیجه واکاوی دکتر قرا ملکی آن است که :دانشمندان‌مسلمان ، منطق ارسطویی را بارور کردند و به فکر تحول بودند 
۱_ تحول مسئله علم  متطق
۲_تحول دیدگاهی 
۳_تحول ساختاری 

نتیجه کار پژوهشگرانه  استاد که الگویی برای مطالعه علوم انسانی دیگر می تواند باشد ، ان است که‌ با  جزییات نشان می دهد در بطن تمدن اسلامی بر چه محورهایی  تازه ای کار شده‌ و بحث تخصصی دکتر با  مثال روشن‌پیش می رود :
این کار حدی در منطق ، فراگیرنده  تمایز  قضایای حقیقیه ، خارجیه ، و ذهنیه ، بخش کشف قضایای طبیعیه همچنین مداقه های زیادی است  که در خصوص موجهات ، قیاس ها ، به وبژه قیاس های اقترایی شرطی ، قیاس های خیلی خاص پیچیده  صورت گرفت .و روی این ها کار بس جدی شده است .
این گفته برای نادراهگشای شیوه گفتگو با علوم‌ انسانی جدید است یعنی در کار پژوهشی و علمی عمیق دستاوردهای خود را و مبانی آن و موضوعاتی که دستاورد حدی ببار آورد بشناسیم و با کار بر روی روابط بینامتنی با علوم جدید ی که بدرستی آن را می شناسیم و موارد متفاوت و متمایزش راواشهیص می دهیم  ، دانشی ریشه دار  پدید می آوریم که توان کشف و انکشاف ضابطه مند دارد .
اشاره به تکاپوی انتقادی در دوران شکوفایی تمدن اسلامی در مدارسی  چون‌بغداد که حتی نقد بر منطق ابن سینا رواج داشت و مباحث نقادانه  نزد فیلسوفان ماوراءالنهر و نیز در طریق ابن رشد و غیره علم منطق را آبیاری کرد .
این تکاپو و‌جنبش و سرزندگی های مبتکرانه را با فضایرخمود و رکود و خود باختگی و تکرار و حاشیه نویسی فاقد ابتکار نقایسه کنیم تا دریابیم‌ چگونه باید با رویکرد جدی به نوآوری های علوم انسانی و کل علکم برخورد کرد .

☆☆☆☆

در بحث دارالعلم دریچه دیگری هم برای درس آموزی و طراحی نهضت نوی علمی گشوده می شود که مفید است و آن اشاره دکتر قراملکی به به قرن درخشان منطق در فرهتگ پویای اسلامی است .

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
۲۵ سال با «جام‌جم»

گفت‌وگو با دکتر مراد عنادی، مدیرعامل موسسه«جام‌جم» در آستانه بیست و ششمین سالگرد انتشار این روزنامه

۲۵ سال با «جام‌جم»

نیازمندی ها